عروسکم
پارت : ۱۳
فردا صبح خونه دخترا :
رزی زود تر از همه از خواب بیدار شد و رفت دستشویی و شروع به گریه کرد (بخاطر کوک )
بیصدا داشت گریه میکرد دلش میخواست عررر بزنه
که به خودش امد و به خودش گفت : رزان پارک تو همه اتفاقا رو فراموش میکنی و به رزی قبلی برمیگردی ،،،،،فهمیدی ؟
رزی موهاشو هلندی بست و تینت کم رنگی به لبای گوشولو موشولو مالید و رفت یه سفر مفصل صبحانه اماده کرد و داشت پنکیک سرخ میکرد که همه جیسو جنی از طبقه بالا امدن پایین و با دیدن رزی جیسو گفت : وای مو بلوند مون چه کرده
جنی : اففففف موهاشم که بافته او صبحونه اماده کرده
رزی داشت میخندید
همه سر سفر نشسته بودن بجز لیسا
جنی : لیسا کو ؟
رزی : فکر کنم بالاس
جیسو : (با داد)لییییییسسسااا
لیسا : بله امدم
لیسا با دیدن رزی چشماشو چرخوند
جنی : سلام وقت خواب
لیسا لپ جنی رو کشید
لیسا : اونی دیشب خیلی خوب نتونستم بخوابم
جیسو : به من میگفتی بهت قرص میدادم
لیسا : نه بابا انقد را هم بد نبود
رزی : تا ساعت چند بیدار بودی ؟
لیسا جوابی بهش نداد
لیسا : جیسو پنکیک ها رو بده به من
جیسو داد و لیسا با شکلات خورد
لیسا : جیسو خیلی خوشمزه شده. نایس!
جنی : رزی پخته گلم
لیسا دیگه نخورد و همونجوری سر سفره رفت تو گوشیش
رزی : چشه (جوری گفت که فقط جیسو و جنی بشنون )
جیسو : نمیدونم
جنی :لیسا پنکیکی که رزی پخته رو نمیخوری ؟
لیا به تندی رفت بالا و در اتاقشو محکم بست
جنی : بعد صبحانه باید برم ببینم چشه
۴ ساعت بعد
جنی رفت پیش لیسا
جنی : لیسا چته ؟
لیسا شروع به گریه کرد
جنی : چیشد لیسا به من بگو
لیسا : به نظرت رزی از من بدش میاد ؟
جنی : نه اینطور نیس
لیسا : ولی همه ی پارتنرای مورد علاقمو از عمد مال خودش میکنه
جنی : ها؟ کی؟ چی ؟
لیسا :رزی تو امریکا فیلیکس رل زد چون میدونست من فیلیکس و دوس دارم الانم با جونگ کوک رل زده که منو زجر بده
جنی : واد فاک 😶
جنی : یعنی رزی و کوک تو رابطه هستن
لیسا : ها دیگه
جنی : و رزی به من نگفته
لیسا : چی ؟
جنی سریع از پله ها امد پایین
جنی : رزیییییی
رزی : چی شده
جنی با سرعت تند رفت جلو ی رزی با مککککککککککککککث بغلش کرد
جنی : مبارکه ، با جونگ کوک رل زدی کلک
جیسو : واقعا
رزی : من تقازای جلسه دارم
همه دور میز جمع شدن
رزی : چرا تحمت میزنی لیسا ؟
لیسا : پیام های جونگ کوک و دیدم (با گریه)
رزی : اشتباه فهمیدی
رزی قضیه رو توضیح داد و گفت اذیتم کردن
لیسا : جدی میگی ؟
جنی : لو رفتی لیسا خانم
جیسو : پس رو جونگ کوک کراشی
لیسا : با اجازه بزرگترا
همه میخندن
جیسو : بچه ها ساعت ۸ نظرتون چیه بریم پیش بنگچان
رزی : اره بریم
لیسا : هرچی جنی بگه
جنی : ترو خدا بریم دلم برای مشروب تنگ شده
جیسو : پس اوکیه
جنی : هرکی دیر تر اماده شه خره
لیسا : حساب نیس
بیشتر جا نمیشه😔
فردا صبح خونه دخترا :
رزی زود تر از همه از خواب بیدار شد و رفت دستشویی و شروع به گریه کرد (بخاطر کوک )
بیصدا داشت گریه میکرد دلش میخواست عررر بزنه
که به خودش امد و به خودش گفت : رزان پارک تو همه اتفاقا رو فراموش میکنی و به رزی قبلی برمیگردی ،،،،،فهمیدی ؟
رزی موهاشو هلندی بست و تینت کم رنگی به لبای گوشولو موشولو مالید و رفت یه سفر مفصل صبحانه اماده کرد و داشت پنکیک سرخ میکرد که همه جیسو جنی از طبقه بالا امدن پایین و با دیدن رزی جیسو گفت : وای مو بلوند مون چه کرده
جنی : اففففف موهاشم که بافته او صبحونه اماده کرده
رزی داشت میخندید
همه سر سفر نشسته بودن بجز لیسا
جنی : لیسا کو ؟
رزی : فکر کنم بالاس
جیسو : (با داد)لییییییسسسااا
لیسا : بله امدم
لیسا با دیدن رزی چشماشو چرخوند
جنی : سلام وقت خواب
لیسا لپ جنی رو کشید
لیسا : اونی دیشب خیلی خوب نتونستم بخوابم
جیسو : به من میگفتی بهت قرص میدادم
لیسا : نه بابا انقد را هم بد نبود
رزی : تا ساعت چند بیدار بودی ؟
لیسا جوابی بهش نداد
لیسا : جیسو پنکیک ها رو بده به من
جیسو داد و لیسا با شکلات خورد
لیسا : جیسو خیلی خوشمزه شده. نایس!
جنی : رزی پخته گلم
لیسا دیگه نخورد و همونجوری سر سفره رفت تو گوشیش
رزی : چشه (جوری گفت که فقط جیسو و جنی بشنون )
جیسو : نمیدونم
جنی :لیسا پنکیکی که رزی پخته رو نمیخوری ؟
لیا به تندی رفت بالا و در اتاقشو محکم بست
جنی : بعد صبحانه باید برم ببینم چشه
۴ ساعت بعد
جنی رفت پیش لیسا
جنی : لیسا چته ؟
لیسا شروع به گریه کرد
جنی : چیشد لیسا به من بگو
لیسا : به نظرت رزی از من بدش میاد ؟
جنی : نه اینطور نیس
لیسا : ولی همه ی پارتنرای مورد علاقمو از عمد مال خودش میکنه
جنی : ها؟ کی؟ چی ؟
لیسا :رزی تو امریکا فیلیکس رل زد چون میدونست من فیلیکس و دوس دارم الانم با جونگ کوک رل زده که منو زجر بده
جنی : واد فاک 😶
جنی : یعنی رزی و کوک تو رابطه هستن
لیسا : ها دیگه
جنی : و رزی به من نگفته
لیسا : چی ؟
جنی سریع از پله ها امد پایین
جنی : رزیییییی
رزی : چی شده
جنی با سرعت تند رفت جلو ی رزی با مککککککککککککککث بغلش کرد
جنی : مبارکه ، با جونگ کوک رل زدی کلک
جیسو : واقعا
رزی : من تقازای جلسه دارم
همه دور میز جمع شدن
رزی : چرا تحمت میزنی لیسا ؟
لیسا : پیام های جونگ کوک و دیدم (با گریه)
رزی : اشتباه فهمیدی
رزی قضیه رو توضیح داد و گفت اذیتم کردن
لیسا : جدی میگی ؟
جنی : لو رفتی لیسا خانم
جیسو : پس رو جونگ کوک کراشی
لیسا : با اجازه بزرگترا
همه میخندن
جیسو : بچه ها ساعت ۸ نظرتون چیه بریم پیش بنگچان
رزی : اره بریم
لیسا : هرچی جنی بگه
جنی : ترو خدا بریم دلم برای مشروب تنگ شده
جیسو : پس اوکیه
جنی : هرکی دیر تر اماده شه خره
لیسا : حساب نیس
بیشتر جا نمیشه😔
- ۲.۰k
- ۲۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط